اران
در دلم افتاده باران می شود
عشق بازی کردن آسان می شود
باز گیسوی پریشان غزل
صبح در ساحل پریشان می شود
دختر دریایی ی ساحل نشین
دست افشان پای کوبان می شود
دست افشان پای کوبان مستٍ مست
سینه ها از شوق رقصان می شود
فصل انگور است و ما چله نشین
نوبت ما شاد خواران می رسد
ابر دلگیری ست در این اسمان
در دلم افتاده باران می رسد
درباره این سایت